Friday 16 April 2010

نظریه نا نوشته

You do What You love and F.u.c.k the Rest !

نمی دانم

نمی دانم و همین درد مرا سخت می آزارد !
بچه که بودم می گفتم این یارو چرا نمی دونه ؟
من با این بچگیم میدونم جریان چیه !!! این چرا هیچی نمی دونه و داره عذاب می کشه؟؟
یکم که بزرگتر شدم فهمیدم یه چیزایی هست من نمیدونم و در عین حال این یارو هم نمیدونه !!!!
حالا هم که به این سن رسیدم فهمیدم خیلی چیزا هست که هیشکی نمی دونه و ازش عذاب  میکشه !
در هر حال این ندونستنه که خودشو به ما تحمیل کرده !
هیچی ازت نمیدونم دنیا !
امیدوارم تو هم چیزی از من ندونی

Thursday 15 April 2010

رابطه جنسی،نیاز یا احساس ؟

ازم پرسید پسر ها قبل از ازدواج ، وقتی با دختری رابطه جنسی دارن از روی نیازه یا از روی احساس ؟
همه ی پسرها رو منظور داشت نه استثنائات
مونده بودم چی بگم !
کلمه ای که تو ذهنم بود خیلی بزرگ بود و نمی تونستم بهش تو همون لحظه جواب بدم
هنوزم که هنوزه نتونستم علت این رابطه (در اصل خود ِهمون کلمه که مد نظر داشتم) رو کشف کنم !
گفتم : اگه قرار باشه بین این دو تا یکی رو انتخاب کنم جوابم نیازه !!!
واقعا به پسرهای دور و برم که نگاه میکنم یه مشت احمق می بینم که به خاطر رابطه جنسی ، حتی واسه هم پز میدن !
اینم یه جور احساسه دیگه !
بهتر که فکر می کنم ، میبینم حماقت بهترین برچسبیه که میشه رو این جور رابطه ها زد . احساسی که از روی نیازه و نیازی که از سر ضعف . اونم نه ضعف جنسی ، ضعف بزرگ دیده شدن تو اجتماع !

Tuesday 13 April 2010

سلام به خودم،سلام به دنیای مجازی

اولین پستی هست که می نویسم .
تا حالا چیزی نمی نوشتم ، واسه این که فکر می کردم هیچ کس خواننده حرفهای یک عدد دیوانه نیست!
اما از این به بعد واسه خودم مینویسم ،نه واسه دیگران !
شاید چند سال دیگه به گذشتم نگاه کردم این بلاگ تنها خاطره من بود ! کسی چی میدونه ؟؟
شاید هم یک روز یک نفر تو گوگل دنبال یک عدد دیوانه گشت ؟؟؟